در وبسايت فارسي رسانه دولتي انگليس منعکس شد؛ گزارش بيبيسي: چشمپوشي اصلاحطلبان از گذشته حسن روحاني
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۰۲۴۱۷۹
خبرگزاري آريا - «آنها ترجيح ميدهند از اين نمونه نقطه ضعفها، بر عليه طيف اصولگرا بهرهبرداري کنند...»
به گزارش سرويس سياسي جام نيـوز، بخش فارسي وب سايت بي بي سي به بررسي عملکرد گذشته رئيس دولت يازدهم در نقض آنچه که رسانه دولتي انگليس آن را حقوق بشر قلمداد ميکند، پرداخته است.
منبع يادشده ضمن اشاره به عملکرد حجت الاسلام والمسلمين سيدابراهيم رئيسي در جريان مقابله با منافقين در دهه 60، سوابق حجت الاسلام والمسلمين حسن روحاني را نيز در موارد اينچنيني قابل توجه دانست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ذيل بخشي از موارد مورد اشاره بيبيسي را مي آوريم:
در حالي که دولت حسن روحاني در سالهاي اخير از تلاش براي لغو مجازات اعدام حمايت کرده، او مرداد ماه 1359 پيشنهاد کرده بود: «توطئهگرها را خوب است که در مراسم نماز جمعه بياورند و به دار آويزان کنند تا مردم مشاهده کنند و تاثيرش، تاثير بيشتري باشد.»
او در اين دوره به طور فعال درگير مقابله با گروههاي مخالف جمهوري اسلامي بوده است: «مسئله بعدي، مسئله تصفيه بوده است. ما بحمدالله موفق شديم دو گروه مفسد منافقين و پيکاريها را در صداوسيما متلاشي کنيم. همه آنها را شناسايي کرديم. تمام عوامل مهم آنها دستگير شدند.»
چنين اظهارنظرهايي از سوي حسن روحاني، صرفا به دهه نخست انقلاب ايران محدود نميشود. او دانشجويان معترض در تيرماه 1378 را شرور، مزدور، وابسته و فاسد خواند و گفت: «اينها خيلي پستتر و حقيرتر از آن هستند که بخواهيم نسبت به آنها تعبير حرکت براندازي را مطرح کنيم... اگر منع مسئولين نبود مردم ما، جوانان مسلمان، غيور و انقلابي ما با اين عناصر اوباش به شديدترين وجه برخورد ميکردند.»
او در بهمن ماه سال 1389 هم با ضدانقلابي خواندن تظاهرات جنبش سبز خواستار اقدام قوه قضاييه شد و در دي ماه 1392 راهپيمايي 9 دي را نشانه بصيرت دانست و در سال 1394 نيز آن را «روز دفاع ملت ايران از خاندان رسالت، نظام و ولايت فقيه و ولي فقيه» توصيف کرد.
به عبارت دقيقتر، او حدفاصل سال 59 تاکنون به طور معمول از برخورد با مخالفان حکومت حمايت کرده است.
او در اقدامي ديگر، مصطفي پورمحمدي، يکي از اعضاي هيئت مجري فرمان اعدام مخالفان جمهوري اسلامي [گروهک تروريستي منافقين] در تابستان 1367 را به عنوان وزير دادگستري کابينه خود انتخاب کرد و گفت که از حضور او در کابينهاش خوشحال است.
در يک نمونه ديگر، ستايش حسن روحاني از اقدامات خودش در زمينه «طرح اجباري شدن حجاب در ادارات مربوط به ارتش» است.
او در کتاب خاطراتش تاکيد ميکند که پس از اجراي موفق اين طرح در ستاد ارتش، به اجراي طرح در نيروهاي سه گانه تحت نظر ارتش ميپردازد: «به پادگان دوشان تپه رفتم و همه کارمندان زن را که تعداد آنها هم زياد بود در سالني جمع و درباره حجاب صحبت کردم. در آنجا زنها خيلي سر و صدا راه انداختند، اما من قاطعانه گفتم: اين دستور است و سرپيچي از آن جايز نيست... به دژبان دستور دادهايم از فردا هيچ زن بيحجابي را به پايگاه راه ندهند.»
يک نمونه معمولا جنجال برانگيز ديگر در کتاب خاطرات حسن روحاني، موضوع خوابهاي ويژه است: «[در مدرسه استادم گفت] خواب ديدم در يک جمعي هستيم و يک وسيله پرندهاي مثل هواپيما آمد و در حياط همين مدرسه نشست... حضرت اباعبدالله الحسين هم از آن وسيله پياده شد... نان و حلوا به فلاني [حسن روحاني] داد و گفت بخور... بعد آقاي نحوي [استاد روحاني] گفت من مطمئن هستم که ايشان آينده درخشاني خواهد داشت، يا مرجع تقليد ميشود و يا به يک مقام سياسي اجتماعي بالايي ميرسد... نکتهاي که آن وقت به ذهنم آمد، اين بود که چون من تقريبا از ده سالگي تا آن زمان بر خواندن زيارت عاشورا مداومت داشتم، اين خواب پاسخي به آن زيارتهاي عاشورا بوده است.»
آقاي روحاني در خاطره ديگري نوشته است که خودش در دوران دبستان در عالم بيداري، در حال وضو گرفتن شيئي نوراني مکعب مستطيلي را ديده که «افرادي هم داخل اين هودج نوراني نشسته» بودند و به سمت مشهد حرکت ميکرده است.
چنين نمونههايي در زندگي فردي که نخستين بار آيتالله خميني را امام خميني خطاب کرده و در جلسات هيئت دولت مداحي کرده، زياد است و بسياري از اين موارد اگر متعلق به چهرههاي اصولگرا باشند، به طور معمول دستمايه استهزا، جوک ساختن و افشاگري مخالفان آنها ميشوند، ولي در مورد حسن روحاني چنين اتفاقي کمتر رخ داده است.
در واقع اصلاح طلبان ترجيح ميدهند از اين نمونه نقطه ضعفها، بر عليه طيف اصولگرا بهرهبرداري کنند و تمايلي براي اينکه بازخواست از روحاني در زمينه حقوق بشر به عنوان يک مطالبه ملي و فراجناحي مطرح شود، نشان ندادهاند.
آنها ميدانند که تبديل شدن حقوق بشر به يک گفتمان يا بستر اصلي در فضاي سياسي ميتواند دامن برخي چهرههاي مهم اصلاح طلبان را به خاطر اقدامات شان در دوران آيتالله خميني بگيرد و از چاله به چاه بيفتند.
بعضي از آنها در همين حال اميدوارند در دور دوم رياست جمهوري احتمالي حسن روحاني، بتوانند با فشار و هماهنگي بيشتر، ضعفهاي دولت روحاني در زمينه حقوق شهروندي، آزادي هاي مدني و سياسي را کاهش دهند.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۰۲۴۱۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست، باید تبدیل به ارزش افزوده شود.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
محمد خاتمی، لیدر جبهه اصلاحات به تازگی در سخنانی که سایت جماران آنها را منتشر کرد با طرح این کنایه که امیدواریم بزرگان کشور نگرانی این را داشته باشند که مشکلات را حل کنند(!) گفته است:
"تنها یک سال از برنامه چشمانداز ۲۰ ساله مانده است، باید ببینیم چرا به شاخصهای نهایی آن نزدیک نشدهایم."[1]
*اگرچه ایران اسلامی توانسته است به برخی اهداف خود در سند چشماندازه 20 ساله برسد و برخی از آنها هم نزدیک شود لکن سؤال خاتمی درباره برخی از شاخصها همچنان موجه است و باید به آن پاسخ داد...
نکته اول در قبال پاسخ به سؤال خاتمی این است که بخش زیادی از مجموع 20 سال متعلق به تحقق سند چشم انداز در اختیار مدیریت دولتی اصلاحطلبان بوده است و جا دارد آنها بیشتر از هر کس دیگری به مردم درباره میزان پیشرفت در سند چشمانداز گزارش بدهند.
نکته دوم این است که نمیشود از مسیر پیشرفت حرف زد اما از طوفانها و بلایا و درههای خطرناک دستکند شده در طول مسیر چیزی نگفت!
آقای خاتمی آیا میداند که اثر فتنه او و دوستانش در سال 88 بر سرعت پیشرفت کشور و زیاد شدن تحریمها علیه مردم ایران چه بود؟
3 دوره "تحریم انتخابات" که خاتمی حامی آن بود چه؟ آیا تحریم انتخابات که عملا به معنی هدف گرفتن شقیقه نظام سیاسی کشور است هیچ تأثیری در کاهش سرعت پیشرفت کشور نداشته است؟
"سیاهنمایی از اوضاع کشور و دعوت دائم مردم به خیابان" که قاتق نان اصلاحطلبان در شب و روز بود را چطور باید ارزیابی کرد؟
خاتمی باید بداند که بخش اعظمی از وقت و انرژی و تدبیر کشور طی 20 سال گذشته صرف مقابله با این توطئههای خانمانسوزی شده است که هر یک به تنهایی میتوانست تمام ابعاد زندگی و اقتصاد و معیشت و امنیت مردم را با مخاطره مواجه کند. اما نظام اسلامی در مقابل تمام این دسیسههای خطرناک ایستاد و در عین حال به یک هژمونی جهانی تبدیل شد که امروز نه تنها از معیشت مردمش دفاع کرده است بلکه همپیمانان خود در اقصی نقاط جهان را نیز زیر چتر حمایت خود دارد. و ایضا درخشش موشکهای ایران در آسمان تلاویو نیز که حتما به سمع و نظر آقای خاتمی رسیده است.
ملاحظه میشود که ایران علیرغم تمام توطئههایی که بخش بزرگی از آنها نیز عامل داخلی داشته؛ اما به جایگاه امروزینی رسیده است که عده کثیری در جهان با اطلاق هژمونی به ایران موافقت یافتهاند.
پس باید واقعیت مطلوب ایران را دید و البته سؤالات فوقالذکر را هم از آقای خاتمی و دوستانش پرسید!
درباره وضعیت پیشرفت ایران در سند چشمانداز 20 ساله همچنین خوانش این تحلیل 2 سال قبل مشرق که با عنوان "اشکها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟" منتشر شد نیز خالی از لطف نیست.
***
کارنامههایی که باید آنها را به مردم معرفی کرد
آیتا... محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) طی سخنانی در مراسم تجلیل از استادان منتخب این مرکز گفته است: استادان حوزوی باید از جهت معیشت تأمین شوند.
به گزارش شفقنا، او در عین حال تصریح کرده است: برخی از تلاش های آیت الله اعرافی در تأمین معیشت استادان به ثمر رسیده است.[2]
*اذعان آیتا... فاضل لنکرانی به کارآمدی مدیریت حوزههای علمیه یک اذعان باارزش و حاوی این معناست که کارآمدی نصبالعین برنامههای مدیریت حوزههای علمیه است.
کارآمدی موثر و دور از شعارزدگی و نمایش که میبینیم مورد اشاره استادان حوزه نیز قرار گرفته است و همگان وظیفه داریم برای معرفی آنها به مردم تلاش کنیم.
دقت شود که معنای "کارآمدی" و مدیریت اصولی همین است و باید اثرات چنین مدیریتی آنچنان ملموس باشد که جامعه هدف نیز بتواند دقیقا بدانها اشاره کند.
آیتا... علیرضا اعرافی که از اعضای مجلس خبرگان نیز هست؛ مدتی قبل در نامهای سرگشاده به رئیسجمهور با برشمردن ایرادات طرح نهضت ملی مسکن به عدم توانایی عمده مردم برای بازپرداخت اقساط این طرح اشاره کرده بود.[3]
***
نگاهی به الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" برای مهاجرین خارجی
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!
محمد کرمی، استاندار سیستان و بلوچستان به تازگی طی سخنانی در دیدار با جمعی از مدیران استانی و شهرستانی پیرامون ظرفیتهای صنعتی و پیشرفت این استان گفته است: همکاری ایران با کشورهای همسایه و برعکس باید در یک چرخه مثبت باشد تا موفقیت متقابل را ممکن سازد چون همه این کشورها مکمل یکدیگر هستند و باید از ظرفیتهای یکدیگر استفاده کنند.
به گزارش ایرنا، او به ارتباط ایران با افغانستان اشاره کرد و افزود: افغانستان درخواست کرده با کارخانههای فرآوری ایران به صورت مشترک سرمایه گذاری کند و از آن طرف بخشی از استخراج معادنشان را به این طرف بیاورند و از این طریق میتوانند از معادنشان استفاده کنند.
کرمی تصریح میکند: اگر اقتصاد افغانستان را درست کنیم قطعا اقتصاد ایران نیز بهره میبرد. از آن طرف نیاز نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم"![4]
*سخنان استاندار محترم کاملا صحیح است الّا در بخش آخر که میگوید با عنایت به پیشرفت ایران و توسعه همکاری با کشورهای همسایه از جمله افغانستان آنگاه نیازی نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم!
باید دانست که بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست؛ باید تبدیل به ارزش افزوده شود نه اینکه در اختیار اتباع خارجی قرار گیرد.
زیرا در این حالت مفهوم مرز و ملت و حکمرانی و پرچم مورد استشکال قرار میگیرد.
بله! ما با افغانستانیها برادریم و همدرد آنها در مصائب و مشکلات افغانستان هستیم. و ایضا بر اساس همین برادری و همکیشی بود که مهاجران جنگزده افغانستان را پذیرفتیم و همچنان نیز میزبان آنها (اعم از شیعه و سنی) هستیم.
اما به لحاظ منطق حکمرانی؛ افغانستانیها باید به کشورشان بازگردند و در خاک خودشان نموّ داشته باشند.
چه در این حالت است که سطح همکاریهای دو کشور نیز میتواند ارتقای بیشتری بیابد چون بخشی از جمعیت بازگشته؛ دارای استعداد و تخصصی هستند که در ایران اسلامی به دست آوردهاند و لذا اکنون که در سنین ثمردهی هستند، میتوانند کمککار کشور و حکومتشان باشند.
از سوی دیگر ایران اسلامی نه تنها در گستره جمعیت فعلی خود بلکه در گستره جمعیت بسیار بیشتر (که نیازمند آن است) نیز نیازمند تمام ظرفیتهای خویش است و هر توجیهی برای اختصاص بخشی از این ظرفیت به اتباع خارجی مسموع نیست. مگر همانطور که اشاره شد در حالت نیاز به نیروی کاری که مشاغلی را در داخل کشور میزبان بر عهده بگیرد که شهروندان بنا به هر دلیلی در آن شغلها نیستند. پدیدهای که البته در ابعادی از اقتصاد ایران هم بروز کرده و برای جبران آن میتوان در کنار افغانستانیها به اتباع کشورهای دیگری غیر از افغانستان هم نگریست.
منحیثالمجموع باید این مسئله نصبالعین مدیران حکمرانی خاصّه در وزارت کشور باشد که ترتیباتی اتخاذ کنند تا اتباع محترم افغانستانی نه تنها فیالفور به کشور مادر بازگردند بلکه تدابیری هم برای حاضرین افغانستانی در ایران (اعم از مجاز و غیر مجاز) لحاظ شود تا هم حضور معیشت و کارکرد آنها برای خودشان و برای حاکمیت ایران بهینه شود و هم اگر نیازی به کار یا تخصص آنان در بازار کار ایران وجود دارد؛ فیالفور به سمت آن شغل راهنمایی شوند.
این الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" بایستی مد نظر تمام مسئولان و مدیران کشور باشد و هرگز از آنها تخطی نکنند.
***
1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1630446
2_https://fa.shafaqna.com/?p=1788220
3_khabaronline.ir/xk5dz
4_https://irna.ir/xjQrZz